عزیز تر از جانم
عسلم دیشب خیلی بی تابی کردی و همش از خواب بیدار میشدی . نمیدونم چی شده بود خیلی ناراحتت بودم نزدیکیای صبح خوابت برد تو خنکای هوا اروم خوابیده بودی . خواستم ببوسمت اما ترسیدم بیدار بشی از دور بوسیدمت و رفتم سر کار . خدا کنه توی مهد زیاد بهت سخت نگذره وبتونی اونجا بخوابی . الهی مامان فدات بشه عزیزم
نویسنده :
شیرین
8:11